سادهپوشی فقط یه استایل نیست، یه شیوهی زندگیه یعنی زندگی مینیمال. این روزها همه چیز به استایل شخصی برمیگرده. ما توی دوره و زمانی زندگی میکنیم که به ما اجازه میده هویت و فرهنگ خودمون رو از طریق رسانههای اجتماعی و عکاسی دیجیتال به مردمی که میشناسیم و حتی کسانی که نمیشناسیم نشون بدیم. اینطوری اصالت و هویت خودمون رو با آغوش باز میپذیریم و از فراموش شدنش جلوگیری میکنیم.
آدمها چند دسته هستند. بعضیها رنگها و طرحهای تجملاتی رو دوست دارن و اعتقاد دارن که هر چه دور و اطرافشون شلوغتر باشه احساس بهتری دارن. بعضیها اما از شلوغ پلوغی و طرحهای افراطی بدشون میاد و ترجیح میدن توی لباسی که میپوشن راحت باشن. حالا از کجا بفهمیم که ما کدوم جزو تیپ از آدمها هستیم؟
همون طور که گفتیم، کسایی که طرفدار استایل و تیپ مینیمال هستن در واقع شخصیت خاصی دارن. اونا از هنر مینیمال لذت میبرن و دوست دارن خودشون هم سهمی در این هنر و مد داشته باشن. اگه از یه مینیمالیست بپرسیم که از بین دو تا تصویر پایین کدوم رو انتخاب میکنه، حدس میزنی تمایلش به کدوم تصویر بیشتره؟
بله. یه طرفدار پر و پا قرص استایل مینیمال تصویر سمت چپ رو انتخاب میکنه و اگه دقت کنیم میبینیم اکثر ورزشکارا و هنرمندا اینجور سبک دکور و استایل شخصی رو بیشتر میپسندن.

حالا تو بگو آیا تو یک مینیمالیست هستی؟
استایل مینیمال یعنی ترکیب خطوط صاف و یکدست، فضاهای خالی، تک رنگها و الگوهای مشخص و قابل تشخیص. به یه بیان دیگه، یعنی هر چی که لازمه رو برداری و استفاده کنی، هر چی که لازم نیست و به این زودیها ازش استفاده نمیکنی از جلوی چشمت برداری. اما در هنر مد مینیمال یعنی طرحهایی که به روحت آرامش میدن چرا که سادگی و قابل درک بودن اونها تو رو به یاد اصل و ریشهی خودت یعنی مادر طبیعت میاندازه. نکتهی مهم دوم برای این تیپ آدمها اینه که از هر جنسی اونی که بیشتر احساس نزدیکی به طبیعت رو بهشون میده انتخاب کنن. مثلا چوب بهتر از آهن جواب میده. رنگ سفید یا زرد به رنگ طلایی غلبه داره. سادگی و شفافیت به پیچیدگی و ابهام ترجیح داده میشه. یادت باشه که گفتیم تیپ مینیمال فقط یه استایل نیست و از افکار و ایدههای آدمها و در کل فلسفهی اونها در مورد زندگی سرچشمه میگیره.
سرچشمه و آغاز استایل مینیمال
استایل مینیمال از مبارزهای علیه آثار و طرحهای فوقالعاده اکسپرسیونیسم، پیچیده و انتزاعی افراطی آغاز شد. هنر اکسپرسونیسم حالتی افراطی از پیچیدگیهای ذهنی و تلاشی برای انکار غریزه و هویت جنسیتی و احساسی بود و تلاش میکرد تا از طریق هنر و مد اکسپرسیونیسم پوچی و نظریهی آشوب را به نمایش بگذارد. با ساده کردن طرحها و رنگها و استفاده از اشکال سادهی هندسی، مینیمالیستها در واقع استایل، مد و هنر فشن را به طبیعیترین حالت و شکلی که در طبیعت به خود میگیرد بازگرداندند.
حتی موسیقی نیروانا که طرفداران خاص و مشتاق خودش رو داره از همین جنبش نشات میگیره.
گروهی از هنرمندان نیویورکی در سال ۱۹۶۰ به تجربهای تازه دست زدند. اونها تمرکز خودشون رو روی سادهترین اشکال هندسی و طبیعیترین رنگها گذاشتن و به این نتیجه رسیدن که مغز انسان این المانها رو به راحتی در محیط اطراف پیدا میکنه و درک عمیقی از اونها داره. در واقع این هنرمندان مثل دونالد جاد، دن فلاوین، کارل آندره و چند تن دیگه نمیدونستن که پروژهای که شروع کردن به هنر و مد مینیمال تبدیل میشه و در سراسر دنیا جایگاه برتر خودش رو پیدا میکنه.
همچنین شما میتونین مقاله باید ها و نباید های تیپ مینیمال رو بخونین.
منبع مقاله:becomingminimalist.com